واقعاً شکی نیست که اسلام و مسیحیت در طیف وسیع مذهبی به یکدیگر نزدیک هستند. آنها هر دو توحیدی هستند ، بزرگترین دو جامعه مذهبی در جهان ، و شباهت های زیادی با یکدیگر دارند. هرکدام آموزه خدای ابدی ، قدرتمند و آگاه را می آموزد که بر جهان حاکم است. این خداست که بشر را از یک مرد و یک زن آفریده است ، اما بشر از او دور می شود. هر کس می آموزد که روزی رستاخیز و داوری نهایی خواهد بود. قبل از آن ، جستجو برای خدا و پیروی از او از اهمیت ویژه ای برخوردار است
اما شباهت های بین اسلام و مسیحیت فراتر می رود ، فراتر از جلوه هاي يكتاپرستي : هر دو ادعای اصل و نسب ابراهیمی را دارند. هر دو آموزش می دهند که خداوند پیامبران ، انسانی و فرشته ای فرستاده است تا مردم به سمت او بازگردند. هر دو آموزش می دهند که خدا برای راهنمایی انسان از کتاب مقدس الهی الهام گرفته است. هر دو آموزش می دهند که شیطان فریبکار است که ناخواسته را گمراه می کند. و هردو می آموزند كه ايمانداران باید از یكدیگر مراقبت كنند و حقیقت را برای ناباوران اعلام كنند.
شاید شگفت آورترین ویژگی مشترک ، تکریم احترام به مسيح باشد. هم اسلام و هم مسیحیت می آموزند که عیسی از باکره بدنیا آمده و معجزهترین مردی است که تاکنون زندگی کرده است. هم کتاب مقدس و هم قرآن می آموزند که عیسی بيماران را شفا، نابینایان را بينا ميسازد و حتی مردگان را نیز زنده می کرد. در واقع ، هر دو کتاب می آموزند که عیسی مسیح است ، و مسلمانان نیز مانند مسیحیان در انتظار بازگشت او هستند. ”
اما شباهت های زیاد به این معنی نیست که تفاوت ها قابل توجه نیستند. انسان ها و شامپانزه ها 95 درصد از دي ان اي خود را به اشتراک می گذارند ، اما 5 درصد باقی مانده فوق العاده مهم است! بنابراین اسلام و مسیحیت تا جايي همخوانی دارد. دي ان اي مشترک زیادی وجود دارد ، اما این دو از نظر فنوتیپی کاملاً متفاوت هستند.
جایی که اختلاف بیشتر از همه مهم است در پیام نهایی هر دین است. مطابق اسلام ، راه بهشت شریعت است ، آیین نامه قوانینی که باید از آن پیروی کند که موجب خشنودی خداوند و کسب نعمت او خواهد شد. شرع به معنای واقعی کلمه “راه” ترجمه شده است. مطابق پیام مسيحيت ، انجیل ، راهی برای زندگی ابدی است.
“عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچکس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمیآید.”
یوحنا 14:6 NMV
در اسلام ، شریعت راه است ، و در مسیحیت ، عیسی راه است.
چگونه است که راه زندگی در یک دین یک قانون است ، در حالی که در ایمان دیگر شخص است؟ برای درک ، باید شریعت و انجیل را با هم مقایسه کنیم. ”
مقایسه شریعت و انجیل
جهانبيني اسلامي
کلمه اسلام به معنای “تسلیم” است ، و پیام آشکار اسلام دقیقاً این است که: همه انسانها باید تسلیم خواست خداوند باشند. خداوند با پیشگویی عالم ، بشر را با هدف صریح پرستش او ساخته است (قرآن 51.56). برای هدایت بشریت ، خداوند پیامبران را به همه مردم فرستاد تا آنها را از جهل رهنمون سازند (قرآن 4.163-165).
ذکر این نکته در اینجا حائز اهمیت است که مفهوم پیامبر در اسلام به معنای همان کارهایی نیست که در کتاب مقدس انجام می شود. پیامبران در اسلام از همه افراد جایگاه بالاتری دارند ، مردانی هستند که خدا برای رهبری بشر برگزیده است. قرآن از این اصطلاح به معنای رهبر منصوب الهی استفاده می کند ، نه لزوماً کسی که نبوت می کند.
آدم نخستین پیامبر محسوب می شود ، اما در قرآن نیز از آنها یاد شده است: نوح ، ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق ، یعقوب ، ایوب ، موسی ، یونس ، هارون ، سلیمان ، داوود و البته عیسی (مثلاً قرآن 4.163). از آنجا که این افراد همه به خدا تسلیم شدند ، آنها تسلیم عمل کردند (یعنی اسلام). بنابراین آنها افرادی به حساب می آیند که تسلیم می شوند (یعنی مسلمان). همه کسانی که این پیامبران را به خدا تسلیم می کردند نیز مسلمان می شوند ، حتی اگر در سنین قبل از محمد به دنیا آمده باشند. ”
بر اساس اسلام خداوند هدایت خود را به هر پیامبری نشان داد همانطور که مردم به آن احتیاج داشتند و آن چنان که می توانستند تحمل کنند. به عنوان مثال ، قوم موسی باید بر علیه فرعون قیام کنند ، بنابراین خداوند “چشم به ازاي چشم ، دندان به ازاي دندان” را نشان داد.
“اما مردم مسیح باید صلح آمیز باشند ، بنابراین خداوند به آنها آموخت که” اگر كسي به گونه راستت سيلي زد گونه دیگر نيز برگردان !
و به موسی و عیسی و سایر پیامبران ، كتاب مقدس الهی داده شد. كه از طريق فرشتگان وحی خداوند برای آنها دیکته شده و به اين صورت تورات ، اینجیل (انجیل) و کتابهای دیگر (مثلاً قرآن 5:46) نوشته شد.
به طرز غم انگیزی ، مردم با وفاداری از پیامبرانی که خدا برای آنها فرستاده بود پیروی نمی کردند. بنابراین خداوند به رحمت خود محمد را فرستاد و به او قرآن داد. بنابراین، خداوند دین نهایی و کمال را به بشریت بخشید (قرآن 5:3)
بنابراین بر اساس اسلام ادیان دیگر مانند یهودیت، مسیحیت که مطابق با آموزه های اسلامی نیستند همه افرادی که پس از آمدن محمد هنوز پیروی از این مذاهب هستند یا گمراه می شوند یا عصیانگر هستند و هیچ روشی جز اسلام از آنها پذیرفته نمی شود (قرآن 3:81-85)
مسلمانان در روز داوری که انگیزه اصلی پیروی از اسلام را پیدا می کند. قرآن تأکید می کند که در آن روز ، همه مردم در برابر گناهان خود در برابر خدا پاسخگو خواهند بود (قرآن 6: 164؛ 17:15؛ 35:18؛ 39: 7؛ 53:38). این یک درک استوار است که در روان مسلمانان تقویت شده است: اگرچه ممکن است خداوند رحمت کند و ما را از گناهان ما معاف کند ، اما هیچ کس دیگری نمی تواند شفاعت کند. مسلمانان باید به همان اندازه زندگی خوبی داشته باشند که بتوانند به بهشت نزدیک شوند و به داوری مهربان خدا امیدوار هستند تا نجات خود را تأمین کنند.
شریعت راه حل اسلامی
با این حال ، اسلام تعلیم می دهد که مشکل اساسی بشر جهل است ، که انسان برای زندگی خوب باید راهنمایی شود. هنگامی که مردم یاد بگیرند که چه چیزی را باور کنند ( عقیده) و چگونه زندگی کنند ، (شریعت) ، آنها خشنودی خداوند را کسب می کنند.
با توجه به اعتقاد درست، تأكید بر مفهوم اسلامی توحید است: خداوند پدر نیست ، و خداوند پسر نیست (قرآن 112). او یک مطلق است. دیگر مؤلفه های اساسی در بالا ذکر شد: اعتقاد به انبیا ، اعتقاد به کتاب های الهام شده از الهی ، اعتقاد به فرشتگان و غیب ها ، اعتقاد به روز داوری و اعتقاد به حق حاکمیت خداوند. با هم ، اینها به شش مقاله ایمان گفته می شود. به اعتقاد اسلامی چیزهای بسیار بیشتری وجود دارد ، اما این هسته اصلی است. ”
عمل صحیح در اسلام از طریق قانون اسلامی آموخته می شود ، که شریعت نام دارد ، که به عنوان” راه رسیدن به آب “شناخته می شود.” به خصوص برای یک مرد کویری ، این مفهوم قدرتمند است: پیروی از شریعت راهی برای زندگی است. شرع تقریباً همه جنبه های زندگی یک مسلمان فداکار را ، از چه غذاهایی برای خوردن غذا ، گرفته تا اشکال صحیح ارز ، گرفته تا کلمات دقیق برای تلاوت در نماز می خواند. از بین تمام آداب اسلامی ، پنج امر مهم است: اعلام شعار اسلامی ، شهدا: “هیچ خدا غیر از خدا نیست ، و محمد پیامبر اوست”؛ پنج نماز روزانه؛ روزه در ماه رمضان؛ صدقه دادن و انجام زیارت مکه. با هم ، اینها پنج ستون اسلام خوانده می شوند. ”
هم عقیده و هم شریعت در زندگی و آموزه های محمد پایه گذاری شده اند. او تجسم اسلام است ، و به همین دلیل انتظار می رود که مسلمانان از او به عنوان نمونه کامل پیروی کنند. اعمال و گفته های او در یک مجموعه بزرگ از ادبیات ، که به طور جمعی به نام حدیث خوانده می شود ، ثبت شده است. حدیث آنقدر مهم است که پس از قرآن ، مرتبه دوم شریعت را تشکیل می دهند.
با توجه به وسعت آموزه های موجود در قرآن و وسعت بسیار زیاد حدیث ، تشخیص شریعت کاری برای آموختگان است. حقوقدانان مسلمان پیش از تصمیم گیری های رسمی به نام فتوا، سنت ها و پیشین های گسترده حقوقی را مطالعه می کنند. این مردان از نظر فنی به عنوان فقهه نامیده می شوند ، و غالباً رهبر مسلمان و امام ، قرار می گیرند. در مجموع ، اجماع این دانشمندان به عنوان سومین مؤلفه اصلی شرع شناخته می شود.
سرانجام ، ما در مکانی هستیم تا پیام اسلام را بفهمیم. شرع چیزی بیش از قوانین اسلامی است. این پاسخ جهل بشر است و در صورت پیروی از آن ، به زندگی صلح با الله و فراوانی از نعمت های او منجر می شود. شرع از قرآن گرفته شده است ، نمونه ای از زندگی محمد ، و توسط امامان توضیح داده شده است. در روز آخر ، اگر ما اطاعت کرده ایم و به خوبی انجام داده ایم ، خداوند ممکن است به ما رحمت کند و به ما اجازه دهد به بهشت جایی که پاداش ابدی خواهد بود برسیم.
جهان بینی مسیحی
در آغاز جهان بینی مسیحی ، خدای یگانه ، یهوه است. او به عنوان سه نفر وجود دارد که کاملاً عاشق یکدیگر هستند. بنابراین ، یک خدا در ذات خودش محبت است. از این محبت ، خدا به واسطه خود بشریت را آفرید ، تا خدا انسان و انسان نیر خدا را دوست داشته باشد.
کتاب مقدس توصیف زیبایی از این محبت در 1 قرنتیان 13 می دهد ، اما اساساً این است: محبت یک از خودگذشتگی که باعث دلخوشی دیگران می شود است.
او بشر را آفرید تا بتواند ما را خوشحال کند ، و ما در او ، با محبت و از خودگذشتگی.
اما برای این که محبت ارزشمند باشد ، باید داوطلبانه باشد ، بنابراین خداوند به انسان قدرت انتخاب را داد که او را دوست داشته یا او را رد کند وقتی انسان از خدا را رد کند ، یعنی با رد منبع زندگی ، مرگ را بر خودمان نزدیک می کنیم. این تکرار می شود: نتیجه گناه مرگ است زیرا این امر نفی منبع زندگی است
به همین دلیل است که در جهان بینی مسیحی گناه علیه خدا بیش از این است که کاری نادرست انجام دهیم. گناه شورشی علیه پایداری جهان است. گناه ویرانگرترین نیرو در کیهان است ، ریشه نهایی هر دل دردناک ، هر خانواده شکسته ، هر جنگ بی معنی ، هر نسل کشی فجیع است. گناه در بین نسل ها مانند سرطان بدخیم گسترش می یابد ، و تمدن های مانند طاعون را تسریع می کند.
تأثیر گناه فاجعه آمیز است. گناه مانند گرفتن یک چکش به آینه ، تصویری که انسان از آن ساخته شده است را می لرزاند. وقتی آدم گناه کرد ، چهره خدا در انسان به طور جبران ناپذیری شکسته شد.
این جهان بینی مسیحی است که گناه روح ما و کل جهان را ویران کرده است. هیچ راهی برای گناه کردن ما وجود ندارد. ما به راحتی نمی توانیم چند عمل خوب انجام دهیم تا روح خود را از نابودی حفط کنیم. هیچ کاری در زمین نیست که ما بتوانیم انجام دهیم. این یک معجزه می تونه باشه ، یک عمل خدا ، برای بازگرداندن ما و نجات این جهان.
راه حل مسیحی: انجیل
اما در پیام مسیحی خبر خوبی است. در یونانی ، کلمه خبر خوب euangelion است ، که در فارسی “انجیل” ترجمه شده است. و خبر خوب این است: حتی اگر ما از محبت بزرگ او نتوانیم به خدا برسیم ، خدا به ما رسیده و راهی ساخته است. برای ما. خداوند خود بهای گناهان ما را پرداخت کرده است و تا ابد روح ما را ترمیم خواهد کرد. تمام کاری که ما باید انجام دهیم این است که از شورش خود توبه کنیم ، به آنچه او انجام داده ایمان داشته باشیم و از او پیروی کنیم. ”
“برای پرداخت گناهان ما ، خدا – به ویژه شخص دوم ترینیتی – وارد جهان شد. بدون تغییر ماهیت الهی خود ، خداوند یک ذات انسانی به خود گرفت. او به عنوان یک انسان متولد شد ، اما نه از خاندان شکسته آدم. او ناگسستنی متولد شد ، همانطور که قرار بود بشریت باشد ، آنگونه که ما به طور معجزه آسایی از نو زاده شدیم،. او نام مسیح را به معنای “خدای نجات دهنده” بر خود گرفت. با توجه به ماهیت انسانی خود او به عنوان یک انسان رشد کرد ، به عنوان یک انسان غذا خورد ، در کنار انسان رنج برد و در نهایت به عنوان یک انسان از دنیا رفت.
از منظر انسانی که مسیح را نگاه می کند ، ممکن است شبیه مرگ معمولی باشد. بنابراین برای اینکه به جهانیان ثابت کند که مرگ او فقط یک مرگ معمولی نیست بلکه زندگی را به دنیا می آورد ، و برای اثبات این که او واقعاً خدایی بود که ادعا می کرد ، از مردگان برخاست. از سویی ، این نشانه ای بود برای همه کسانی که شک داشتند که مسیح واقعاً دارای اقتدار فراطبیعی است و سزاوار این چنین شنیدن است. از سوی دیگر ، این سمبل برای کسانی بود که به او اعتقاد دارند که مرگ شکست خورده است. مسیح آن را برای ما فتح کرد.
هر کدام از ما که می خواهیم فداکاری خدا را بپذیریم باید از گناهان خود توبه کنیم و خود را به پیروی از او پسپاریم.در این هنگام خدا – به طور خاص شخص سوم ترینیتی – قلب ما را به یک معبد مقدس تبدیل می کند و در درون ما زندگی می کند.
او ما را متحول می کند. به عبارت دیگر ، هرچه ما بیشتر پیرو مسیح باشیم ، بیشتر شبیه او ، انسانی محکم و روح القدس به تدریج روح ما را تازه می کند ما مانند مسیح ، عشق به محبت و ازخودگذشتگی را در خود رشد می دهیم و زندگی خود را وقف خدمت به دیگران می کنیم، درست همانطور که خدا برای ما زندگی کرد کسانی که در این مسیر مانند مسیح حرکت می کنند حتی در تمایل وقف زندگی خود برای دیگران هستند ، درست همانطور که مسیح مایل بود برای ما بمیرد. آنها بیشتر به خدا شبیه می شوند: ازخودگذشتگی و محبت دیگران را خوشحال می کند.