کلام آشنا

صلح گرانبها
دانستن این که محبت خدا نسبت به ما، در مسیح عیسی است، چقدر فوق‌العاده است. چقدر مایهٔ تسلی است که بدانیم خدا ما را به دلیل پسر عزیزش پذیرفته است. چقدر با ارزش است که بدانیم با خدا و ﺁرامش خدا در صلحیم. اما هیچ ربطی به ما نداره، بلکه همه چیز به مسیح عیسی مربوط میشه.
موقعیت خصوصی
گاهی فکر می‌کنم که ما از موقعیت‌های نجات‌یافته‌مان ﺁگاه شده‌ایم. گاهی اوقات فکر می‌کنم که از مقام ﺁسمانی‌مان قدردانی نمی‌کنیم. وقتی خدا از ﺁن زمان به پایین نگریسته، وضعیت اسفناک و افتاده‌مان را دید؛ نژادی که خدا ﺁن را رد می‌کند، سرکش، گناهکار، و گردن‌بندی از غرور. لیکن خدا محبت خود را به ما اعلام می‌کند، چونکه ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح برای ما مرد. رومیان ۵:۸
طرح کامل
و اون در یک عمل غیر قابل تصوری تصمیم گرفت که پسر عزیزش رو تا ما رو نجات بده …قبل از اینکه دنیا ساخته بشه …در قلمرو غیرقابل تصور عشق اون قبل از این که نسل بشر به وجود بیاید، در حیطه‌ی غیرقابل توصیف حکمت بزرگوارش. خدا قصد داشت پسر کامل خود را به او ببخشد تا انسان ناکامل بتواند تا ابد نجات یابد.
خدای بخشنده
وقتی که قلبش رو برای رستگاری ﺁماده کرد… توی هزاران هزاردستان پر از لطف منفجر شد… . عشق؛ شادی؛ صلح؛ حلم؛ مهربانی؛ خدای من وفاداری؛ لطافت؛ خویشتنداری. و از پیش ﺁن را در کلام مقدس خود برای یادگیری و درک ما نوشت. و ما را برگزید تا با او بر تخت او بنشینیم و از عدالت سیر شویم. اما اغلب اوقات، این واژه ﺁشنا، گویای استقلال و استقلال ما نیست. و اغلب، این داستان خوب تمرین شده، خواندن روزمره مذهبی می شود.
قیمت بزرگ
و ناچارا ما نسبت به عظمت وضعیت ذخیره شده خود بی تفاوت هستیم. و متأسفانه نسبت به مقام ﺁسمانی و ممتاز خود بی‌تفاوت می‌شویم. ما نیز مانند اسرائیلیان از نارضایتی مردم خود همهمه می‌کنیم. این نارضایتی تقریبا به قیمت بسیار گرانبهای رهایی و پذیرش ما به قیمت از دست دادن جانش تمام می‌شود.
نوسانات نوسانی
اغلب اوقات ما بین دو دره عمیق یا قله های کوهستانی نوسان می کنیم. یک روز از نجاتمان شادمان می‌شویم، اما بار دیگر پذیرش ما را زیر سؤال می‌بریم، یک شب در حضور او حمام می‌کنیم، اما شب بعد از ﺁن از محبت او ناامید می‌شویم. و ﺁنها پس از هفته به سال، ما می توانیم پینگ پنگ را بین دو عقیده رد کنیم. خدا منو دوست داره خدا منو دوست نداره خداوند مرا می‌پذیرد: خدا منو قبول نمیکنه
روندهای مذهبی
در دوران کلیسا، ما “قوانین” متفاوتی برای زندگی با خادمان دیگر داریم. برخلاف اسرائیل که نشانه‌ای می‌طلبد، کلیسا باید با ایمان زندگی کند نه با چشم. ما ستونی از ﺁتش نمی‌بینیم که در فصول شب زندگی‌مان راهنمای ما باشد. ما نمی‌بینیم که مسیرهای خشک از میان ﺁب‌های پرتلاطم سفر زمینی‌مان می‌گذرد. ما نمی‌بینیم که دیوارهای کوهستانی در صدای شیپور ما فرو می‌ریزد. اما ما کلام خدا را داریم. …و ما کتاب مقدس کامل رو داریم …و حدس بزن چی شده خدا کلامش را در ورای نام مقدسش جلال داده است. اما اغلب اوقات کلمات ﺁشنا… بر پوسته‌ی خودمختاری ما نفوذ نمی‌کنند. و اغلب این داستان‌های خوب و تمرین‌شده، خواندن روزمره مذهبی می‌شود.
وضعیت ذخیره شده
و ناچارا ما از عظمت وجهه نجات یافتگانمون بیزاریم. و متأسفانه نسبت به موقعیت ﺁسمانی و مرفه‌مان بی‌اعتنا می‌شویم و مانند اسرائیلیان، از نارضایتی مردم گله و شکایت می‌کنیم. اغلب ما این حقیقت بزرگ را که در مسیح مورد قبول خداست رد می‌کنیم. همچنین گفته‌های قدیمی “نسلی ﺁشنا” نیز کاملا درست است، هرگز نباید با کلام خدا ‹ﺁشنا› شویم. که ما با عشق و وقار و موقعیتمون در مسیح به ﺁرامی رفتار کنیم باشد که چشمان دل‌های ما را با درک تازه‌ای باز کند، از مفهوم واقعی مقبول شدن در پسر محبوب او.
ایمان ثابت
به وضوح به ما گفته شده که بدون ایمان… …. و ایمان، رفتار ثابت و استواری دارد. نگرشی که کاملا بر اعتماد به کلام زنده‌اش استوار است. تردیدی که ﺁنچه را در کلام مکتوب خود می‌نویسد، می‌پذیرد – که به فیض خود، ما را در معشوق پذیرفته است.
نیکویی خدا
این یعنی با وجود همه چیز… خدا منو به خاطر مسیح میپذیره. و اگه شرایط برعکسش داد، خدا منو به خاطر عیسی میپذیره. …و اگه این برای خدا کافی باشه پس به اندازه کافی برای من خوبه و به اندازه کافی برای تو خوبه

درباره‌ی Saber Amiri

هان بر در ایستاده می‌کوبم کسی اگر صدای مرا بشنود و در به رویم بگشاید به درون آمده و با او هم‌سفره خواهم شد و او با من . [email protected]

همچنین ببینید

فریسی و خراجگير

“آنگاه برای برخی که از پارسایی خویش مطمئن بودند و بر دیگران به دیدۀ تحقیر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *