بر خلاف انتظار، ضعیفترین جلساتی که در آن شرکت داشتهام، جلساتی نبودهاند که رهبر آن از دانش کتابمقدسی کمی بهره برده باشد. بنا به تجربه شخصی، زمانی جلسه را ضعیف یافتهام که رهبر یا مدیر گروه، تفاوتی بین این جلسات و مراسم کلیسای بزرگتر قائل نشده است. در نتیجه، راحتترین روش را پیش گرفته و در نقش یک واعظ ظاهر میشوند. به این ترتیب، بیشتر انتقال اطلاعات صورت میگیرد تا بحث و گفت و گو. (البته در اینجا منظورم از وعظ معنای متعارف آن است که بیشتر یک جانبه صورت میگیرد.)
چرا گفت و گو؟
امکان گفت و گو، تبادل نظر و بیان تجربیات شخصی نقطه قوت و برجستهترین ویژگی گروههای کوچک است. کلام خدا ایماندران را تشویق میکند که همگی در بنای یکدیگر با پرستش، پند و تعلیم مشارکت داشته باشند.
«کلام مسیح بدولتمندی در شما ساکن شود؛ و با مزامیر، سرودها و نغمههایی که از روح است، با کمال حکمت یکدیگر را پند و تعلیم دهید؛ و با شکرگزاری و از صمیم دل برای خدا بسرایید.» (کولسیان ۳: ۱۶)
«با مزامیر، سرودها و نغمههایی که از روح است با یکدیگر گفتگو کنید و از صمیم دل برای خداوند بسرایید و ترنم نمایید.» (افسسیان ۵: ۱۹)
فراهم آوردن چنین فرصتی در جلسات بزرگتر مقدور نیست. به همین دلیل عدۀ معدودی در خدمات کلیسایی دخیل میشوند. بقیه هم نظاره گر و یا شرکت کنندگان مودبی میشوند که سرود میخوانند، به کار خدا هدیه میدهند، در دعا سکوت میکنند، موعظه را هم میشنوند و بعد خداحافظ تا هفتۀ بعد! کمتر کسی از عطایای خدمتی، برکات روحانی و شهاتهای آنها با خبر است و زندگی روحانی، نیازها، تجربیات، و شکهای آنها بر دیگر اعضای کلیسا پوشیده میماند.
سخن گفتن از اهمیت و ارزش گروههای خانگی موضوع مفصلی است که قصد پرداختن به آن را در این فرصت کوتاه ندارم. تنها نکته مورد اشاره من از این مبحث نقش هر یک از اعضای گروه/کلیسای خانگی در «مشارکت» است.
اکثر کلیساهای پروتستان به «کهانت همۀ ایمانداران» و یا نقش همۀ اعضای کلیسا در پیشبرد کار و نقشۀ خدا باور دارند. هر مسیحی یک دعوت یا خواندهشدگی دارد. خواندهشدگیها و عطایا گوناگونند، اما کسی نظارگر صِرف نیست. در بدن مسیح عضو زاید یا بیاستفاده وجود ندارد. بنابراین همه توصیه شدهاند تا:
«همچون کارگزاران امین بر فیض گوناگون خدا، یکدیگر را با هر عطایی که یافتهاید خدمت کنید.» (اول پطرس ۴: ۱۰)
مشارکت داشتن بنا به تعریف یعنی شرکت داشتن و شریک شدن در چیزی. یعنی هر کس سهمی دارد در آنچه واقع میشود و نقشی ایفا میکند. بنابراین رهبر گروه باید بتواند این فرصت را برای همه فراهم آورد تا سهم، نقش و عطای خود را شناخته و در خدمت دیگر اعضای گروه به کار گیرند.
ممکن است عضوی داشته باشید که پیر و سالخورده است، معلول ذهنی است، و یا از سواد و قدرت بیان زیادی برخوردار نیست. اما همو میتواند از کار خدا در زندگیش شهادتی بدهد، دعایی بکند، شعری بخواند، سرودی بسراید، از طرف خدا آیهای را برای جمع هدیه بیاورد، چای تعارف کند و یا برای کسی که پربار آمده، دست نوازشگری باشد و اشکی بریزد. در جمع کوچکتر، حتی چنین شخصی میتواند وسیلۀ خدا برای جاری کردن تسلی، شفا، برکت، تشویق، و امید باشد. اگر باور ندارید یک چوپان الکن (موسی)، یا نوجوان (داوود)، یک نجار روستایی (مسیح)، یا چند ماهیگیر ساده (شاگردان) هم میتواند بر شناخت ما از خدا بیافزایند، کتابمقدس را دوباره بخوانید.
چگونه برای یک جلسۀ خانگی آماده شویم؟
تبدیل موضوع جلسه به محور بحث و تبادل نظر مهارت خاصی میخواهد.
(اول) رهبر با برنامه ریزی قبلی زمان کوتاهی را به معرفی موضوع اختصاص میدهد.
(دوم) در ادامۀ جلسه پرسشهایی را به میان میآورد که از قبل تدارک دیده تا باب گفت و گو را در مورد موضوع جلسه باز کند.
(سوم) رهبر با احاطه کلی به موضوع، کنترل بحث، و در نهایت نتیجه گیری را هدایت میکند.
یک نمونه: بررسی خوشا به حالها در موعظه سر کوه مسیح (متی ۵: ۱ تا ۱۲)
مخاطب مسیح در این متن کیست؟ چه اتفاقی افتاده که مسیح این سخنان را به زبان میآورد؟ موضوع محوری این بخش چیست؟ لُب مطلب یا دورنمای کلی این متن چیست؟ چه نکته یابیهایی میتوان از این آیات داشت؟ آیا آیه یا کلمۀ کلیدی وجود دارد که تأکید متن باشد و از آن رمزگشایی کند؟ آیا درک من از این بخش با بقیۀ تعالیم کتابمقدس همخوانی دارد؟ این آیات چه تأثیری در زندگی شما داشته؟ ارتباط این متن با زندگی امروز شما چیست؟ آیا با این تعاریف خود را شاگرد مسیح و اهل پادشاهی خدا میبینید؟ چه کار کنیم تا خصوصیات مذکور در این خوشابهحالها در ما شکل گرفته و تقویت شوند؟
چه روشی برای گفتگو مناسبتر است
بهترین روش مطالعه در چنین گروههایی «بررسی یک بخش از کتابمقدس» است. در نوشتاری دیگر به روشهای مختلف مطالعۀ کتابمقدس را معرفی خواهم کرد. اما به طور خلاصه، میتوان گفت بررسی یک بخش میتواند شامل، مطالعه یک شخصیت، یک کتاب، یک مزمور، یا چند آیه متوالی با یک موضوع واحد باشد.
ممکن است برخی به جای این روشن، «مطالعه موضوعی» را بپسندند. یعنی موضوعی مثل «ایمان» را انتخاب میکنند و بعد آیاتی از جاهای مختلف کتابمقدس در مورد آن نقل کرده و تشریح میکنند. این روش برای جلسات وعظ و تعلیم مفید است اما برای جلسات بحث و گفتگو به دو دلیل چندان مفید نیست. (یک) ممکن است به پراکندگی بحث بیانجامد و هر کس آیهای نقل کند و سخن را به جانبی بکشاند. در نتیجه مطالعه شما انسجام کافی را نخواهد داشت (دو) ممکن است رهبر گروه برای جلوگیری از این پراکندگی کنترل بیش از حد به خرج دهد و عنصر اصلی این جلسات یعنی بحث و تبادل نظر محدود و یا مفقود شود!
بنابراین، حتی اگر میخواهید در مورد یک موضوع خاص، مثل ایمان، صحبت کنید، ابتدا بخشی از متن کتابمقدس را انتخاب کنید که به همین موضوع میپردازد. سپس با مطالعۀ کافی همان بخش را به بحث و تبادل نظر بگذارید.