مثل برزگر

https://christnetwork.net/wp-content/uploads/2017/08/640px-Pieter_Bruegel_d._Ä._030.jpg

مثل برزگر

معمولاً وقتی می خواهیم بر موضوعی تأکید کنیم، آن را بیش از یک بار تکرار می کنیم. به همین صورت اگرچه تمام چیزهایی که در کلام خداست مهم می باشد، اما وقتی چیزی در کلام خدا بیش از یک بار تکرار می شود، واضح است که آن موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه ویژه ای هم باید به آن داده شود. یکی از متونی که چندین بار تکرار شده مثل برزگر است. با نگاهی به چهار روایت از زندگی عیسی مسیح می بینیم که این مثل سه مرتبه تکرار شده است. پس بیایید این مثل را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که خدا می خواهد چه چیز مهم و ویژه ای را به ما بیاموزد.

مثل برزگر

این مثل در متی 13: 1-8، مرقس 4: 1-9 و لوقا 8: 4-8 ثبت شده است. با روایت لوقا شروع می کنیم. در آنجا می خوانیم:

لوقا 8: 4-8
“و چون گروهي بسيار فراهم مي شدند و از هر شهر نزد او مي آمدند مَثَلي آورده، گفت كه «برزگري بجهت تخم كاشتن بيرون رفت. و وقتي كه تخم مي كاشت بعضي بر كناره راه ريخته شد و پايمال شده، مرغان هوا آن را خوردند. و پاره اي بر سنگلاخ افتاده چون روييد از آنجهت كه رطوبتي نداشت خشك گرديد. و قدري در ميان خارها افكنده شد كه خارها با آن نموّ كرده آن را خفه نمود. و بعضي در زمين نيكو پاشيده شده روييد و صد چندان ثمر آورد.» چون اين بگفت ندا در داد هر كه گوش شنوا دارد بشنود.”

عیسی در زمانی تصادفی این مثل را تعریف نکرد. همانطور که آیه 4 می گوید: “و چون گروهي بسيار فراهم مي شدند و از هر شهر نزد او مي آمدند، [وقتی دید که جمعیت به سویش می آیند] مَثَلي آورده، گفت …” عیسی این مثل را وقتی زد که جمعیت زیادی نزد او می آمدند تا از کلام خدا بشنوند. همانطور که خواهیم دید، این مثل درباره شنیده کلام خداست. بنابراین عیسی با گفتن این مثل می خواست مردمی که برای شنیدن کلام نزدش می آمدند را از انتخاب هایی که پیش رویشان قرار دارد آگاه سازد.

https://christnetwork.net/wp-content/uploads/2017/08/800px-Hortus_Deliciarum,_Das_Gleichnis_vom_Sämann.JPG

“بر کناره راه”

آیات بالا از لوقا نشان می دهند که این مثل درباره دانه ایست که در زمین های گوناگون می افتد. اولین زمین “کناره راه” بود. همانطور که لوقا 8: 5 می گوید:

لوقا 8: 5
“برزگري بجهت تخم كاشتن بيرون رفت. و وقتي كه تخم مي كاشت بعضي بر كناره راه ريخته شد و پايمال شده، مرغان هوا آن را خوردند.”

برخی از این دانه هایی که برزگر کاشت “بر کناره راه” افتادند و بنابراین نه جوانه زد و نه میوه ای آورد. بلکه پایمان شد و مرغان هوا آن را خوردند.

توضیح این قسمت از مثل در چند آیه بعد از آن داده شده است. در لوقا 8: 11-12 در این باره می خوانیم:

لوقا 8: 11-12
“امّا مثل اين است كه تخم كلام خدا است. و آناني كه در كناره راه هستند كساني مي باشند كه چون مي شنوند، فوراً ابليس آمده كلام را از دلهاي ايشان مي ربايد، مبادا ايمان آورده نجات يابند.”

همچنین متی 13: 19 در توضیح این بخش می گوید:
“كسي كه كلمه ملكوت را شنيده، آن را نفهميد، شرير مي آيد و آنچه در دل او كاشته شده است مي ربايد، همان است آنكه در راه كاشته شده است.”

طبق آیات بالا، دانه ای که کاشته می شود، کلام خدا و یا “کلام ملکوت خدا” است. اما این کلام در همه جا ثمره یکسانی به بار نمی آورد زیرا پربار بودن این دانه بسته به زمینی است که در آن می افتد. یکی از زمین هایی که ممکن است دانه در آن بیفتد، زمین “کناره راه” است. این نوع زمین بر طبق تشریح مثل در خود کلام نشان دهنده مردمی است که با اینکه کلام را می شنوند “آن را نمی فهمند”. منظور واژه “نمی فهمند”، چیزی است که در آیات خواهیم دید. در واقع، واژه یونانی ای که به “فهم” ترجمه شده، فعل “سونیئمی” است که در انجیل متی 6 مرتبه به کار رفته است. از این 6 مرتبه پنج بار آن در همین مثل آورده شده است. بنابراین در متی 13: 13-15 می خوانیم:

متی 13: 13-15
“… نگرانند و نمي بينند و شنوا هستند و نمي شنوند و نمي فهمند(در یونانی سونیئمی). و در حقّ ايشان (همان افرادی که نگرانند و نمی بینند وشنوا هستند و نمی شنوند و نمی فهمند) نبوّت اشعيا تمام مي شود كه مي گويد: “به سمع خواهيد شنيد و نخواهيد فهميد (در یونانی سونیئمی) و نظر كرده، خواهيد نگريست و نخواهيد ديد. زيرا (این دلیل نفهمیدن این افراد با وجود شنیدن است) قلب اين قوم سنگين شده و به گوشها به سنگيني شنيده اند و چشمان خود را بر هم نهاده اند، مبادا به چشم ها ببينند و به گوش ها بشنوند و به دل ها بفهمند (در یونانی سونیئمی) و بازگشت كنند و من ايشان را شفا دهم.” (شفا دادن مرد کور) (شفا دادن به معنی تغییر نگرش از تاریکی به سمت نور (حقیقت) )

با اینکه شخص کلام خدا را با گوش می شنود، اما آنرا با دل (بخش درونی ذهن) “می فهمد”. پس منظور از فهم در این مثل، یک فهم ساده عقلانی از کلام خدا نیست. بلکه ادراکی و پذیرش کلام خدا با قلب یا همان بخش درونی ذهن است. به همین خاطر است که ثمره این دانه کلام خدا به زمین آن یعنی قلب شنونده کلام بستگی دارد. همین دانه اگر در نوعی دیگر از زمین یعنی زمینی با کیفیتی متفاوت بیفتد، ثمری متفاوت خواهد داد. وقتی گوش دل شخص سنگین باشد، مانند این است که دانه کلام بر کناره راه بیفتد. در چنین حالتی دانه نه جوانه می زند و نه البته ثمری می آورد. همانطور که در دوم قرنتیان 4: 3-4 و افسسیان 4: 17 می خوانیم:

دوم قرنتیان 4: 3-4
“ليكن اگر بشارت ما مخفي است، بر هالكان مخفي است، كه در ايشان خداي اين جهان فهم هاي بي ايمانشان را كور گردانيده است كه مبادا تجلّي بشارت جلال مسيح كه صورت خداست، ايشان را روشن سازد.”

همچنین افسسیان 4: 17-19
“پس اين را مي گويم و در خداوند شهادت مي دهم كه شما ديگر رفتار منماييد، چنانكه امّت ها در بطالتِ ذهنِ خود رفتار مي نمايند. كه در عقل خود تاريك هستند و از حيات خدا محروم، به سبب جهالتي كه بجهت سخت دلي ايشان در ايشان است. كه بي فكر شده، خود را به فجور تسليم كرده اند تا هر قسم ناپاكي را به حرص به عمل آورند.”

اشخاصی هستند که کلام خدا از آنها “مخفی” است و نمی توانند آن را بفهمند. عدم درک آنها به این خاطر نیست که درک کلام خدا سخت است، بلکه بخاطر این است که دل های آنها سنگین و سخت شده و به تخم کلام خدا اجازه رشد نمی دهند.

واژه یونانی که در آیات بالا به “سخت دلی” ترجمه شده، واژه “پوروسیس” است. این واژه همان واژه ای است که در مرقس 3: 5 برای توصیف دل گروه مشخصی از افراد استفاده شد که مسیح را بسیار جفا رساندند: فریسی ها.

مرقس 3: 5
“پس [عیسی مسیح] چشمان خود را بر ايشان [منظور بر فریسیان است (مرقس 2: 24 مشاهده شود)] با غضب گردانيده، زيرا كه از سنگدلي [یونانی پوروسیس – سختی دل] ايشان محزون بود، …”

فریسیان عیسی مسیح خداوند، پسر خدا را در پیش روی خود داشتند!! ایشان کارها و سخنان بزرگترین استاد و والامقام ترین انسانی که تا به حال پا به عرصه وجود گذاشته را دیده و شنیده بودند. اما هنوز به او ایمان نیاورده بودند. دلیلش چه بود؟ دل های ایشان سخت شده بود و از این رو دیگر قلب هایشان برای دریافت و رشد تخم کلام خدا مناسب نبود. مشکل از دانه یا کلام خدا نبود بلکه مشکل از نا مرغوبی زمینی بود که سخت شده بود.

“پاره ای بر سنگلاخ افتاد”

حال که اولین نوع از انواع زمینی که کلام خدا بر آن می افتد را بررسی کردیم، به سراغ دومین نوع آن می رویم. میت 13: 5-6 درباره این نوع از زمین می گوید:

متی 13: 5-6
“و بعضي [از تخم ها] بر سنگلاخ جايي كه خاك زياد نداشت افتاده، بزودي سبز شد، چونكه زمين عمق نداشت، و چون آفتاب برآمد بسوخت و چون ريشه نداشت خشكيد.”

یک تخم در زمین های گوناگون قابل جوانه زدن را دارد. اما در همه زمین ها باقی نمی ماند و میوه نمی دهد. یکی از زمین هایی که ابتدا به ساکن تخم در آن جوانه می زند اما در نهایت دوام نمی آورد، زمین سنگلاخ است. دلیل اینکه تخم در آنجا دوام نمی آورد این است که سنگ ها به آن این اجازه را نمی دهند که ریشه های خود را در اعماق زمین دوانده و آب لازم را پیدا کند. به همین خاطر هم با اولین وزش باد خشک می شود. با مراجعه به انجیل مرقس در توضیح این بخش از مثل می خوانیم:

مرقس 4: 16-17
“و ايضاً كاشته شده در سنگلاخ، كساني مي باشند كه چون كلام را بشنوند، در حال آن را به خوشي قبول كنند، و لكن ريشه اي در خود ندارند بلكه فاني مي باشند؛ و چون صدمه اي يا زحمتي به سبب كلام روي دهد در ساعت لغزش مي خورند.”

همانطور که مشخص است، زمین سنگلاخ نشانگر انسان هایی که با شنیدن کلام فوراً آن را با شادی می پذیرند. اما این وضعیت دیری نمی پاید، زیرا این افراد به مجرد پیدا شدن جفا و مصیبت بر سر راهشان، فوراً لغزش می خورند. همانطور که می بینید، مشکلی که در نهایت سبب لغزش این افراد می شود این است که آنها در جفا و سختی ها بسیار ضعیف هستند. به همین خاطر هم هست که وقتی شیطان این سختی ها را بر سرشان می آورد، فوراً لغزش می خورند. دلیل لغزش ایشان این نیست که مصیبت ورای طاقتشان بوده، زیرا دوم قرنتیان 10: 12-13 و اول پطرس 5: 10 می گوید که مصیبت سبک خواهد بود و مطمئناً مصیبتی ورای تحمل ما بر ما نخواهد آمد (اول قرنتیان 10: 12-13). بلکه لغزش این افراد از این رو است که ایشان حتی کوچکترین مقاومتی در برابر شیطان نمی کنند (همانطور که آیات می گویند آنها در ساعت لغزش می خورند). همانطور که در یعقوب 4: 7 می خوانیم:

یعقوب 4: 7
“پس خدا را اطاعت نماييد و با ابليس مقاومت كنيد تا [در نتیجه مقاومتتان] از شما بگريزد.”

همچنین اول پطرس 5: 8-9 می گوید:
“هشيار و بيدار باشيد زيرا که دشمن شما ابليس مانند شير غران گردش مي کند و کسي را مي طلبد تا ببلعد. پس به ايمان استوار شده، با او مقاومت كنيد، چون آگاه هستيد كه همين زحمات بر برادران شما كه در دنيا هستند، مي آيد.”

اگر با شیطان مقاومت نکنیم نه تنها از ما نخواهد گریخت بلکه کسانی را هم که مقاومت نکنند خواهد درید. افراد این دسته هم جزء گروهی هستند که بلقوه غذای طعمه شیطان هستند. وقتی شیطان بیاید، به همراه خود مصیبت ها را هم می آورد و این افراد فوراً لغزش خواهند خورد و طعمه بسیار راحتی برای وی خواهند بود. این افراد شروع خوبی دارند اما متأسفانه عاقبتشان بد است.

دسته سوم

حال که دو دسته اول شنوندگان کلام را مورد بررسی قرار دادیم، به سراغ دسته سوم می رویم. در مرقس 4: 7 می خوانیم:

مرقس 4: 7
“و قدري در ميان خارها ريخته شد و خارها نمّو كرده، آن را خفه نمود كه ثمري نياورد.”

سومین زمینی که تخم کلام بر آن می افتد زمین پر از خار است. تخمی که بر این زمین بیفتد، خفه شده و ثمری نمی دهد. برای درک این بخش از مثل به مرقس 4: 18-19 مراجعه می کنیم. در آنجا می خوانیم:

“و كاشته شده در خارها آناني مي باشند كه چون كلام را شنوند، انديشه هاي دنيوي و غرور دولت و هوس چيزهاي ديگر داخل شده، كلام را خفه مي كند و بي ثمر مي گردد.”

متأسفانه این دسته سوم از مردمان بسیار مشکل دار است. مشکل این دسته این است که کلام خدا را در دل خود با چیز های دیگر مثل “اندیشه های دنیوی، غرور دولت و هوس چيزهاي ديگر” در یک جا نگه می دارند. این چیزها بعداً مانند خاری کلام را خفه کرده و آن را بی ثمر می سازند. عیسی مسیح به افرادی که در این دسته هستند گفت:

متی 6: 25-34
“بنابراين به شما مي گويم، از بهر جان خود انديشه مكنيد كه چه خوريد يا چه آشاميد و نه براي بدن خود كه چه بپوشيد. آيا جان، از خوراك و بدن از پوشاك بهتر نيست؟ مرغان هوا را نظر كنيد كه نه مي كارند و نه مي دروند و نه در انبارها ذخيره مي كنند و پدر آسماني شما آنها را مي پروراند. آيا شما از آنها بمراتب بهتر نيستيد؟ و كيست از شما كه به تفكّر بتواند ذراعي بر قامت خود افزايد؟ و براي لباس چرا مي انديشيد؟ در سوسنهاي چمن تأمل كنيد، چگونه نمو مي كنند! نه محنت مي كشند و نه مي ريسند! ليكن به شما مي گويم سليمان هم با همه جلال خود چون يكي از آنها آراسته نشد. پس اگر خدا علف صحرا را كه امروز هست و فردا در تنور افكنده مي شود چنين بپوشاند، اي كم ايمانان آيا نه شما را از طريق اوّلي؟ پس انديشه مكنيد و مگوييد چه بخوريم يا چه بنوشيم يا چه بپوشيم. زيرا كه در طلب جميع اين چيزها امّت ها مي باشند. امّا پدر آسماني شما مي داند كه بدين همه چيز احتياج داريد. ليكن اوّل ملكوت خدا و عدالت او را بطلبيد كه اين همه براي شما مزيد خواهد شد. پس در انديشه فردا مباشيد زيرا فردا انديشه خود را خواهد كرد. بدي امروز براي امروز كافي است.”

اول امور ملکوت خداست و بعد چیز های دیگر. اگر ما این اصل را به کار ببندیم، دیگر چیزها بر ما مزید خواهد شد. اما اگر چنین نکنیم و اندیشه ها و چیزهای دیگر را اولویت دهیم، آنوقت همین چیزهای دیگر کلام را خفه خواهند کرد و نخواهند گذاشت تا ثمر بیاورد.

موضوع اندیشه های این دنیا، غرور دولت و ثروت و هوس چیزهای دیگر بسیار مهم هستند. در مقاله “مثل برزگر: “و تخمی که به میان خارها افکنده شد” بطور جداگانه به این موضوع پرداخته ایم.

“و مابقی در زمین نیکو افتاد”

تا اینجا سه نوع از انواع زمین هایی که تخم کلام بر آن افتاد را بررسی کردیم. متأسفانه هیچ یک از سه زمین قبلی نتوانستند تخم را به ثمر برسانند. اولین زمین که زمین “کناره راه” بود و آنقدر سخت بود که تخم حتی جوانه هم نزد. زمین بعدی هم سنگلاخ بود و اجازه نمی داد که تخم ریشه های عمیق بدواند. و در نهایت هم زمین پرخار بود که تخم را خفه می کرد و بی ثمر می ساخت. حال که این سه دسته بی ثمر را دیدیم، اکنون زمان آن است که بینیم زمین نیکویی که ثمر می دهد چیست. متی 13: 8 درباره این زمین می گوید:

متی 13: 8
“و برخي در زمين نيكو كاشته شده، بار آورد، بعضي صد و بعضي شصت و بعضي سي.”

توضیح این بخش هم در متی 13: 23 داده شده است:
“و آنكه در زمين نيكو كاشته شد، آن است كه كلام را شنيده، آن را مي فهمد [به یونانی: سونیئمی] و بارآور شده، بعضي صد و بعضي شصت و بعضي سي ثمر مي آورد.”

اینبار تخم بر کناره راه، سنگلاخ و یا به میان خار ها نیفتاد، بلکه بر زمینی نیکو افتاد یعنی بر قلب افرادی که کلام خدا را می شنوند و آن را می فهمند (به یونانی: سونیئمی). لوقا 8: 15 درباره عبارت “می فهمند” اینطور توضیح می دهد که:

لوقا 8: 15
“امّا آنچه در زمين نيكو واقع گشت كساني مي باشند كه كلام را به دل راست و نيكو شنيده، آن را نگاه مي دارند و با صبر، ثمر مي آورند.”

همانطور که به خاطر داریم، اولین دسته چون قلب هایشان سنگین و سخت شده بود نتوانستند کلام را “بفهمند” و بپذیرند. اما برعکس این دسته، افرادی که در دسته پرثمر هستند کلام خدا را می فهمند و آن را در دل راست و نیکوی خود می گذارند. این دسته تمام چیزهایی که سه دسته بی ثمر قبل نداشتند را دارد. بنابراین چون دسته اول دل های سختی داشتند، این دسته دلهای راست و نیکو دارند. همچنین چون مردم دسته دوم بی تحمل بودن و با اولین مصیبت ها در ساعت لغزش می خوردند، در این دسته مردمان صبورند (همانطور که آیات می گویند، با صبر، ثمر می آورند) و تسلیم نمی شوند. و در نهایت از آنجایی که در دسته سوم کلام خدا با اندیشه های گوناگون و هوسهایی که در اولویت بودند خفه شده بود، در اینجا کلام در قلب های مردم نگاه داشته می شود و به سبب هیچ چیز دیگر جایگاهش را از دست نمی دهد. این همان دسته پرثمر است. همانطور که مسیح در یوحنا باب 15 گفت:

یوحنا 15: 1-2، 4-5، 8، 16
“«من تاك حقيقي هستم و پدر من باغبان است. هر شاخه‌اي در من كه ميوه نياورد، آن را دور مي‌سازد و هر چه ميوه آرد آن را پاك مي‌كند تا بيشتر ميوه آورد. … در من بمانيد و من در شما. همچنانكه شاخه از خود نمي‌تواند ميوه آورد اگر در تاك نماند، همچنين شما نيز اگر در من نمانيد. من تاك هستم و شما شاخه‌ها. آنكه در من مي‌ماند و من در او، ميوه بسيار مي‌آورد زيرا كه جدا از من هيچ نمي‌توانيد كرد. … جلال پدر من آشكارا مي‌شود به اين كه ميوه بسيار بياوريد و شاگرد من بشويد. … شما مرا برنگزيديد، بلكه من شما را برگزيدم و شما را مقرّر كردم تا شما برويد و ميوه آوريد و ميوه شما بماند تا هر چه از پدر به اسم من طلب كنيد به شما عطا كند.”

خدا هر شاخه ای را که میوه آورد، پاک خواهد ساخت تا میوه بیشتری بیاورد. هرچه شخص میوه بیشتری بیاورد، خدا هم بیشتر جلال می یابد.

جمع بندی

بنابراین اینطور نتیجه می گیریم که کلام خدا می تواند به افراد بسیاری گفته شود. اما، نتیجه به همانطور که کیفیت دل افراد متفاوت است، متفاوت خواهد بود. از این رو برخی آن را رد می کنند، برخی تا آمدن اولین مصیبت و سختی آن را می پذیرند، برخی آن را می پذیرند اما سرانجام آن را در جایگاه آخر قرار داده و چیزهای دیگر (اندیشه ها، دولت و ثروت و چیزهای دیگر) را بر آن اولویت می دهند. و نهایتاً هم برخی آن را در قلب های راست و نیکو می گذارند و ثمر می آورند. به همین خاطر هم بود که عیسی مسیح در پایان توضیحات این مثل گفت “پس احتياط نماييد كه به چه طور مي شنويد،” (لوقا 8: 18). فقط مهم نیست که فرد کلام را بشنود، بلکه همچنین مهم است که وی چه طور آن را می شنود. زیرا بسیاری ممکن است کلام را بشنوند، اما تنها آنهایی که کلام را بشنوند و آن را در قلبی راست و نیکو نگاه دارند پرثمر خواهند بود. باشد که همگی ما در این دسته باشیم و در آن بمانیم.

درباره‌ی Saber Amiri

هان بر در ایستاده می‌کوبم کسی اگر صدای مرا بشنود و در به رویم بگشاید به درون آمده و با او هم‌سفره خواهم شد و او با من . [email protected]

همچنین ببینید

افکار نسنجیده

افکار نسنجیده این مزمور نه تنها در نظر گرفته شده است، بلکه می‌گوید: “غزل” با …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *