آيا مي توانيم براي خودكشي ، همانند ساير موضوعات ، تعريفي داشته باشيم ؟
بله : خودكشي عملي است براي نابود ساختن خود ، يا به پايان رساندن زندگي خود . ولي امروزه با توجه به مسائل سياسي گويا مي توانيم اين معني را نيز به آن اضافه نماييم كه : در برخي موارد خودكشي مي تواند منجر به هلاك شدن افراد ديگر نيز باشد .
به اين صورت كه :
1 – شخصي كه خود را مي كشد آسيب روحي و رواني و ساير موارد ، به بازماندگانش مي رساند .
2 – شخصي كه با هدف انتحاري اين كار را مي كند نه فقط خود را بلكه ديگران را نيز به طريق هلاكت مي برد .به نظر من هر كس ، حال يا خواسته و يا ناخواسته كه به اين دنيا آمده است ، علارغم تمام مسايلي كه در دور و بر خود دارد ، ممكنه به آخر خط رسيده باشد ولي اگر متوجه اين نعمت بزرگ يعني داشتن حيات را باشد و بداند كه او در زندگي هدفمندي كه خدا به او بخشيده است شريك مي باشد ، آنوقت تا آخرين لحظه از زندگي بخشيده به او لذت خواهد برد .
جامعه 7 : 17
و به افراط شرير مباش و احمق مشو مبادا پيش از اجلت بميري . ت قديمي
بيش از حد بدكار و احمق هم نباش مبادا پيش از اجلت بميري ت تفسيري
منبع خوكشي چه چيز و يا چيزهايي مي توانند باشد ؟
منبع يا منابع خودكشي مي تواند نامحدود باشد ، زيرا براي افراد مختلف فرق ميكند . به نظر من خودكشي ها مي توانند از تاثير دو وجود ريشه بگيرند :
وجود شخصي : به عنوان مثال : ترس ، نا اميدي ، افسردگي و فرار از حقيقت و به خود متعلق بودن .
وجود اجتمايي : عواملي كه از طرف ديگران ، خانواده ، فرهنگ ، اجتماع جهت تحقير و غيره مي آيد . بعضي هم دست به خودگشي مي زنند كه به آنها توجه بشه .
افرادي كه خودكشي مي كنند ، ممكنه داراي اين خصوصيات باشند :
حساس ، شكننده ، ضعيف در امورات احساسي ، مغرور ، نا مبارز كه همه اين ها بدون دليل نيست . من فكر مي كنم در خيلي موارد تربيت هاي خانوادگي و اجتمايي و حتي رژيم ها ، نقش هاي اساسي در اين بحران دارند .
كتابمقدس در اين مورد چه مي گويد ؟
كٌشتن و يا قتل كردن يكي است و فرق نخواهد كرد كه اگر من خود را بكشم يا كس ديگر را . چون من بر اساس ده فرمان خداوند اجازه اين كار را ندارم و اگر اين را انجام مي دهم در اصل فرمان ششم از دستور خدا را ناديده مي گيرم . خدا انسان را به شباهت خود يعني آن الگويي كه در پيش داني خدا در جسم آمدن داشت ، آفريد و براي همين است كه عيسي مسيح كه تجسم خدا است را مي بينيم در جسم به شباهت ما آمد . در اصل آدم از نظر جسمي از همان الگوي خدا آفريده شد . وقتي كه ما بر اثر كاري كه خداوند ما عيسي مسيح براي ما كرده است ، نجات مي يابييم ، مال خدا مي گرديم و حتي از دست خودمان نيز آزاد مي گرديم و چون متعلق به او هستيم ، اجازه از بين بردن خود را نداريم زيرا او ما را از مرگ رهايي مي دهد و ما را به حيات ابدي دعوت مي كند .
ميشه بگيد منظورتان از به خود متعلق بودن چيست ؟
ببينيد اگر تعلقي به كسي نداريم ، خودمونيم و بس . ما مسيحيان يعني كسي كه به مسيحي ايمان مي آورد نه آشوري و ارمني هر كس كه به عيسي مسيح ايمان مي آورد ديگر به خود متعلق نيست بلكه به خداوندش . مشكل هموطنان ما اين است كه فكر مي كنند چون در خانواده آشوري و يا ارمني و آمريكا و اروپا بدنيا نيامده اند پس نمي توانند مسيحي باشند ، در حاليكه در قوميت آشوري و ارمني بدنيا آمدن ما را مسيحي نمي كند بلكه بايد از عيسي مسيح متولد شد كه اين را تولد تازه مي ناميم . اين تولد تازه ما را متعلق به خداوند مي نمايد و ما را از خود متعلق بودن رها مي سازد .
روميان 8 : 9
لكن شما در جسم نيستيد بلكه در روح، هرگاه روح خدا در شما ساكن باشد؛ و هرگاه كسي روح مسيح را ندارد وي از آن او نيست .
خدا چگونه به اين مسئله نگاه مي كند ؟
به نظر من چون خدا خود آمده و براي نجات ما بدن گرديده و آنرا در مفهوم خود ، قرباني كرده است از اين كار نه نتها مسرور نمي شود بلكه خيلي هم متاثر خواهد شد زيرا :
در اشعيا 53 : 3 – 5 چنين مي خوانيم :
3 خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنج ديده و مثل كسي كه رويها را از او بپوشانند و خوار شده كه او را به حساب نياورديم. 4 لكن او غم هاي ما را بر خود گرفت و دردهاي ما را برخويش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت كشيده و مضروب و مبتلا گمان برديم. 5 و حال آنكه به سبب تقصيرهاي ما مجروح و به سبب گناهان ما كوفته گرديد. و تأديب سلامتي ما بر وي آمد و از زخمهاي او ما شفا يافتيم .
درست وقتي كه به اين مرحله مي رسيم ، خدا مي فرمايد كه اين كار را نكنيم ، زيرا ما را دوست دارد . خودگشي گناه اندوه ناكي است كه عمل آن باعث مي شود هم افراد شخصي كه خودكشي كرده است ناعلاج بمانند و خود را در برابر لعنت بزرگي و هزاران سئوال ببينند : مگه من چه كرده بودم ؟ و غيره و هم خدا را ناراحت بكنند . خدا راضي نيست كه ما بميريم ، از نااطاعتي آدم اين لعنت رسيد كه مزد كناه مرگ است و چاره لغو اين لعنت اين بود كه خود خدا قرباني دهد تا ما به حيات ابدي برسيم . و خدا اين كار را با دادن عيسي مسيح براي اين منظور داد و حال كه او مي خواهد كه ما داراي حيات ابدي باشيم ، به طور يقين او از كشته شدن ما و خود را از بين بردن ، راضي نخواهد بود و حتي آن را بي احترامي دانسته و گناه مي داند .
آيا خودكشي ميتواند لعنت و گناه محسوب بشود ؟
در خيلي مواقع بله . زيرا در :
روميان 6 : 23
زيرا كه مزد گناه موت است، امّا نعمت خدا حيات جاوداني در خداوند ما عيسي مسيح .
اگر ما بدون نجات و در گناهانمان باشيم ، درست است كه همانند همه مي ميريم ولي مرگ ابدي را خواهيم چشيد كه عذاب است ، زيرا لعنت از گناه بوجود آمده است . پس خودكشي مي تواند لعنت را و گناه را در بر گيرد .
البته اينجا بايد عادلانه نيز به اين موضوع نگاه كرد ، به عنوان مثال اگر پسر يا دختري و مرد و زني كه زندگي درستي داشته و عامل خودكشي نداشته و ناگهان در برابر مسايل و مشكلات خاصي ، مخصوصا ناموسي قرار مي گيرد و مي ريزن و چند نفر به او تجاوز جنسي مي كنند و ايشان بعد از اين آزار روحي و جسماني خودكشي مي كند ، من فكر مي كنم خدا او را درك خواهد كرد . گرچه ما به هيچ وجه اين افراد را تشويق نمي كنيم كه اين كار را بكنند منم باور دارم اگر بايستند خدا آنها را شفا خواهد داد .
اما موضوع اين است كه اگر من باعث شده ام كه اين شخص خودكشي كند ، پس دست من در خود او آلوده است و اين چنين مسببين عاقبت وحشتناكي خواهند داشت :
حزقيال 33 : 6
و اگر ديده بان شمشير را بيند كه مي آيد و كَرِنّا را ننواخته قوم را متنبّه نسازد و شمشير آمده، كسي را از ميان ايشان گرفتار سازد، آن شخص در گناه خود گرفتار شده است، امّا خون او را از دست ديده بان خواهم طلبيد .
حزقيال 3 : 20
و اگر مرد عادل از عدالت خود برگردد و گناه ورزد و من سنگي مصادم پيش وي بنهم تا بميرد، چونكه تو او را تهديد ننمودي، او در گناه خود خواهد مرد و عدالتي كه بعمل آورده بود به ياد آورده نخواهد شد. ليكن خون او را از دست تو خواهم طلبيد .
آيا ممكنه فكر خودكشي به سراغ ايمانداران نيز بيايد :
وقتي كه در كلام خدا براي ايمانداران بزرگي آمده است ، بله ممكنه به سراغ ما نيز بيايد :
اين افراد مقدسين و افراد شجاعي بودند كه حتي در نوشته هايشان مي خوانيم كه آنقدر به مرحله تنگي و سقوط رسيده بودند كه حتي نمي خواستند متولد شده باشند ، به عنمان مثال :
ابيملك را در داوران 9 : 53 – 54 ميبينيم :
53 آنگاه زني سنگ بالائين آسيابي گرفته، بر سر ابيمَلِك انداخت و كاسه سرش را شكست.
54 پس جواني را كه سلاحدارش بود به زودي صدا زده، وي را گفت: «شمشير خود را كشيده، مرا بكش، مبادا درباره من بگويند زني او را كشت.» پس غلامش شمشير را به او فرو برد كه مرد.
شاول پادشاه را در 1 سموئيل 31 : 4
و شاؤل به سلاحدار خود گفت: «شمشير خود را كشيده، آن را به من فرو بر، مبادا نامختونان آمده، مرا مجروح سازند و مرا افتضاح نمايند.» اما سلاحدارش نخواست زيرا كه بسيار در ترس بود. پس شاؤل شمشير خود را گرفته، بر آن افتاد .
شمشون يا سامسون را در داورن 16 : 30
و شَمْشُون گفت: «همراه فلسطينيان بميرم.» و با زور خم شده، خانه بر سروران و بر تمامي خلقي كه در آن بودند، افتاد. پس مردگاني كه در موت خود كشت از مردگاني كه در زندگي اش كشته بود، زيادتر بودند.
اَخيتٌوفَل را در 2 سموئيل 17 : 23
اما چون اَخيْتُوفَل ديد كه مشورت او بجا آورده نشد، الاغ خود را بياراست و برخاسته، به شهر خود به خانه اش رفت و براي خانة خود تدارك ديده، خويشتن را خفه كرد و مرد و او را در قبر پدرش دفن كردند .
زمري را در 1 پادشاهان 16 : 18
و چون زِمْري ديد كه شهر گرفته شد، به قصر خانه پادشاه داخل شده، خانه پادشاه را بر سر خويش به آتش سوزانيد و مرد.
يهودا را در متي 27 : 5
پس آن نقره را در هيكل انداخته، روانه شد و رفته خود را خفه نمود .
پادشاه داود را مي بينيم : مزمور 13 : 2 – 4 ت تفسيري
2 تا به كي افكارم مرا آزار دهند و هر روز دلم از غم پر شود؟ تا به كي دشمن بر من پيروز باشد؟ 3 اي خداوندِ من، بر من نظر كن و دعاي مرا اجابت فرما. نگذار نور زندگيام خاموش شود. نگذار به خواب مرگ فرو روم .
ارميا نبي را ميبينيم : ارميا 20 : 14 – 18
14 نفرين بر آن روزي كه بدنيا آمدم! لعنت بر آن روزي كه مادرم مرا زاييد! 15 لعنت بر آن كسي كه به پدرم مژده داد كه او صاحب پسري شده و با اين مژده او را شاد ساخت! 16 اي كاش مثل شهرهاي قديم كه خداوند بدون ترحم زير و رويشان كرد، او هم نابود شود و صبح تا شب از صداي جنگ در وحشت باشد، 17 زيرا به هنگام تولدم مرا نكشت! اي كاش در شكم مادرم ميمـردم و رحم مادرم گور من ميشد! 18 اصلاً چرا بدنيا آمدم؟ آيا تنها براي اينكه در تمام زندگي شاهد سختي و اندوه باشم و عمر خود را در شرمساري و رسوايي بسر برم؟
ايوب را مي بينيم : ايوب 7 : 15 – 16
15 برايم بهتر ميبود گلويم را ميفشردند و خفهام ميكردند تا اينكه به چنين زندگي نكبتباري ادامه بدهم. 16 از زندگي خود بيزارم. در اين چند روزي كه از عمرم باقي مانده مرا بحال خود رها كن .
با اين حال مي بينيم كه علارغم داشتن اين فشار و بي عدالتي و غيره كه آنها را واداشته بود حتي به مرگ فكر كنند ، ولي بعضي از آنها باز از فيض خدا مي ايستند و خدا آنها را بكار مي برد و آنها را از تنگي هايشان مي رهاند .
با توجه به اين موضوع ، بنابراين فكر خودگشي به ما ايمانداران نيز خواهد آمد ؟
بله مي تواند بيايد . منتهي ما به عنوان كساني كه به خداوندمان عيسي مسيح ايمان آورده اند ، مي دانيم كه خدا هيچوقت ما را تشويق به مرگ و خود را هلاك كردن نخواهد كرد زيرا او در تجسم خود يعني عيسي مسيح آمد تا ما را حيات بخشد :
روميان 6 : 23
زيرا كه مزد گناه موت است، امّا نعمت خدا حيات جاوداني در خداوند ما عيسي مسيح .
اين شيطان است كه مردم را به خون ريزي و هر نوع هلاكت تشويق مي كند و در مراحل سخت زندگي ما را مايوس تر مي سازد تا ما خود را هلاك نماييم و به هلاكت ابدي برويم . خداوند شيطان را دزد معرفي مي نمايد و خصوصيات و سرشت و شخصيت او را اين چنين شرح مي دهد :
يوحنا 10 : 10
دزد نميآيد مگر آنكه بدزدد و بكشد و هلاك كند. من آمدم تا ايشان حيات يابند و آن را زيادتر حاصل كنند .
حيات بيابند در اين دنيا انجام مي گيرد و زيادتر آن به معني ابدي بودن آن است .
خبر خوش براي ما ايمانداران اين است كه خداوند عيسي مسيح ما را بر اين شيطان از هر نوع آن پيروزي بخشيده است :
تثنيه 8 : 5 1
كه تو را در بيابان بزرگ و خوفناك كه در آن مارهاى آتشين و عقربها و زمين تشنه بي آب بود، رهبري نمود، كه براى تو آب از سنگ خارا بيرون آورد .
شيطان در كتابمقدس به مار تشبيه شده است كه هم زرنگ است و هم سمي . خدا در قديم خود ما را محافطت مينمود ، اما حالا به ما قوت و قدرت خودش را داده تا ما در مقابل شيطان و ترفند هاي او مقاومت نماييم . بزرگترين اسلحه شيطان فريب است :
لوقا 10 : 19
اينك شما را قوّت مي بخشم كه ماران و عقربها و تمامي قوّت دشمن را پايمال كنيد و چيزي به شما ضرر هرگز نخواهد رسانيد .
پس مي بينيم كه خدا ما را نه تنها به حيات بلكه قدرت مبارزه عليه هر چيزي كه بخواهد ما را به هلاكت ببرد ، داده است منجمله خودكشي .
اگر يك ايماندار به عيسي مسيح خودگشي كند چي ؟
وقتي ما به فديه عيسي مسيح ايمان مي آوريم در اصل حيات جاوداني براي ما تضمين مي شود :
يوحنا 3 : 16
زيرا خدا جهان را اينقدر محبّت نمود كه پسر يگانه خود را داد تا هر كه بر او ايمان آورد، هلاك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد.
اظمينان داشتن اين حيات جاوداني را يوحنا در نامه اول خود به ما مي دهد :
1 يوحنا 5 : 13
اين را نوشتم به شما كه به اسم پسر خدا ايمان آورده ايد تا بدانيد كه حيات جاوداني داريد و تا به اسمِ پسر خدا ايمان بياوريد.
حال موضوع اين است كه در اين اطمينان هيچ چيز قادر نيست كه ما را از محبت خدا جدا سازد :
روميان 8 : 38 – 39
38 زيرا يقين مي دانم كه نه موت و نه حيات و نه فرشتگان و نه رؤسا و نه قدرتها و نه چيزهاي حال و نه چيزهاي آينده
39 و نه بلندي و نه پستي و نه هيچ مخلوق ديگر قدرت خواهد داشت كه ما را از محبّت خدا كه در خداوند ما مسيح عيسي است جدا سازد .
با توجه به اين اگر يك ايماندار خودكشي مي نمايد ، بنابراين خود را از اين محبت كه به خون عيسي مسيح براي ما به ارمغان رسيده است ، را جدا مي سازد بنابراين خون عيسي مسيح را پايمال كرده و گناه محسوب خواهد شد . و اگر شرايط خواصي بوده كه قبلا به آن اشاره كرديم ، ديگه آن را خدا مي داند و ما نميتوانيم به جاي خدا داوري نماييم .
ما ايمانداران دعوت شده ايم كه در زندگي خود ، براي خدا زندگي كنيم . تصميمي كه ما كِي خواهيم مرد در دست ما نيست و در اراده و زمان تعيين شده از جانب خدا است و ما اجازه نداريم آنرا قبل از موعود به آخر برسانيم .
شايد اين آيات ما را كمك كند ، گرچه مستقيم در مورد خودكشي نميگويد :
1 قرنتيان 3 : 13 – 15
13 اما زماني خواهد رسيد، يعني همان روزي كه مسيح همه را داوري خواهد نمود، كه كار هر معمار مورد آزمايش قرار خواهد گرفت تا معلوم شود با چه مصالحي عمارت را ساخته است . كار هر شخص از آتش گذرانده خواهد شد تا ارزش و اصالت آن مشخص گردد. 14 آن معماري پاداش خواهد يافت كه بر آن بنياد، عمارتي با مصالح خوب ساخته باشد و حاصل كارش صحيح و سالم از بوته آزمايش بيرون آيد. 15 اما اگر عمارتي كه ساخته باشد، بسوزد، ضرر بزرگي به او خواهد رسيد. اگر چه خود نجات خواهد يافت ، اما همچون كسي خواهد بود كه از ميان شعله هاي آتش فرار كرده باشد. شما خانه خدا هستيد .
چرا خيلي از ما ايمانداران اين را نمي دانيم ؟
علت اين است كه خيلي از ايمانداران متاسفانه نمي دانند كه در جنك روحاني هستند و فقط فكر مي كنند كه در جنگها و وسوسه هاي جسمي هستيم . كليد پيروزي در اين است كه اگر ما در جنگ روحاني پيروز شويم ، حتما در جسم نيز پيروزيم .
2 قرنتيان 10 : 3 – 4
3 گرچه من يك انسان عادي و ضعيف هستم ، اما براي پيروزي در مبارزات روحاني خود، از نقشه ها و روشهاي انساني استفاده نمي كنم . 4 من قلعه هاي شيطان را با اسلحه نيرومند الهي در هم مي كوبم ؛ نه با اسلحه انساني و دنيوي .
افسسيان 2 : 6
بلي ، او به دليل كاري كه مسيح براي ما كرد، ما را از اين مرگ روحاني زنده ساخت و همراه مسيح ، عزت و جلال بخشيد. از اينرو، اكنون جاي ما با مسيح در آسمان است .
افسسيان 6 : 12
بدانيد كه جنگ ما با انسانها نيست ، انسانهايي كه گوشت و خون دارند؛ بلكه ما با موجودات نامرئي مي جنگيم كه بر دنياي نامرئي حكومت مي كنند، يعني بر موجودات شيطاني و فرمانروايان شرور تاريكي . بلي ، جنگ ما با اينهاست ، با لشكرهايي از ارواح شرور كه در دنياي ارواح زندگي مي كنند .
آيا همه كساني كه خودكشي مي كنند به جهنم خواهند رفت ؟
آنچه ما را به جهنم خواهد برد ، نداشتن نجات خداوند ما عيسي مسيح است .
من در اين مورد نمي توانم رفرنس يا يافته اي از منبع كلام خدا بياورم ، زيرا كلام خدا در اين مورد سكوت كرده است و من خدا را شكر مي كنم كه سكوت كرده است چون اگر مي گفت گناه محض است و همه خواهند رفت به جهنم آنوقت درد افراد باقي مانده مخصوصا خانواده ها بيشتر و بيشتر مي شد و اگر كلام خدا مي گفت كه كساني كه خودكشي مي كنند به بهشت خواهند رفت آنوقت هم دردسر بزرگي بود زيرا مردم خود را مي كشتند كه به خدا برسند در حاليكه خودكشي به معني قتل مي تواند مورد آمرزش خدا قرار گيرد و خدا در عدالت خود با آن شخص روبرو خواهد شد . همه گناهان ميتوانند تحت فيض خداوندمان و شفيع بودن او آمرزيده شوند ، تنها گناهي كه بخشيده نخواهد شد ، كُفر به روح القس است :
متي 12 : 31
از اين رو، شما را مي گويم هر نوع گناه و كفر از انسان آمرزيده مي شود، ليكن كفر به روح القدس از انسان عفو نخواهد شد .
چه پيغامي براي كساني كه در راه خودكشي هستند داريم ؟
پيغام ما ، پيغام كلام دگرگون كننده خداوندمان عيسي مسيح است . اگر عزيزاني هستند كه اين فكر به سراغ آنها خطور كرده است ، قبل از اينكه به آن عمل دست بزنند به سخناني كه گفته شد فكر كنند . شما با خودكشي هدف زندگي داده شده به شما را از طرف خدا به اتمام مي رسانيد در حاليكه خدا براي شما زندگي هدفمندي دارد . اگر شما به هر علتي دچار ياس و نااميدي و خشم آلود و خود را حقير شده و حتي تحت شكنجه و آزار و تجاوز خانواده ، دوستان و اجتماع و زندانها و سياست ها مي دانيد ، خبر خوش براي شما اين است كه خداوند ما عيسي مسيح شما را هر طور كه هستيد دوست دارد . نگوييد هيچ كس مرا دوست ندارد . خدا محبت است و اين محبت در عيسي مسيح به ما نشان داده شده است و او شما را دوست دارد .
شايد در اينجا سئوال كنيد : چه بايد كرد ؟
دوست گرامي ، در حضور او به گناهان خودت اعتراف كن و او ترا نه تنها نجات خواهد داد بلكه ترا از درد هايت شفا خواهد داد .
اشعيا 53 : 4
لكن او غمهاي ما را بر خود گرفت و دردهاي ما را بر خويش حمل نمود .
كار خداوند ما عيسي مسيح ، تبديل است :
روميان 12 : 2
رفتار و كردار و شيوه زندگي مردم دنيا را تقليد نكنيد، بلكه بگذاريد خدا افكار و طرز فكرتان را دگرگون كند تا به انساني جديد تبديل شويد. آنگاه قادر خواهيد شد اراده خدا را درك كرده ، آنچه را كه خوب و كامل و موردپسند اوست ، كشف كنيد .
اگر به گناهان خودمان اعتراف نماييم او عادل است كه ما را نيز خواهد بخشيد . او ما را كمك خواهد كرد كه ديگران را نيز ببخشيم .
اگر نمي دانيد چطور آنرا به حضور خدا آوريد ، مي توانيد دعايي را كه من مي كنم بعد از من به خداوند بگوييد ولي بدانيد كه من به جاي شما نمي توانم توبه كنم :