بیشتر از پنج سال از زمانی که به مسیحیت گرویدم و زندگیم رو به مسیح سپردم میگذره و میتونم بهتون بگم که زندگی مسیحی راه ساده ای نیست با یه بسته مزایایی که تضمین شده که همه مشکلاتت رو حل کنه،اما الان نمی خوام با راه دیگه ای عوضش کنم فواید بسیار بیشتر از چالشها است. تنها دلیلی که میتوانیم به مسیحیت گرویدیم این است که با تمام دل به وجود او اعتقاد داریم، کلام او یعنی کتاب مقدس حقیقت دارد و عیسی مسیح همان کسی است که میگوید:”عیسی به او گفت: «من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچکس جز به واسطۀ من، نزد پدر نمیآید.” (یوحنا ۱۴:۶)
مسیحی شدن زندگی شما را ﺁسانتر نمیکند. اگر چنین فکر میکنید، پیشنهاد میکنم نگاهی به این تصورات نادرست در مورد زندگی مسیحی بیندازید. به احتمال زیاد، شما هر روز معجزه های جدایی از دریا رو تجربه نمی کنید. با این حال، کتاب مقدس دلایل قانعکنندهای برای مسیحی شدن ارائه میدهد. در اینجا پنج تجربهٔ تغییرناپذیر را میخوانیم که برای تغییر دین به مسیحیت برمیخوریم.
بزرگترین محبتها را تجربه کنید
هیچ نمایش والاتر از وقف و ایثار و ایثارگری نیست… که زندگیتون رو برای دیگری فدا کنید. یوحنا ۱۰:۱۱ میگوید: محبتی بزرگتر از این نیست که جان خود را برای دوستانش فدا کند.
من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان مینهد. ایمان مسیحی بر پایهٔ این نوع محبت بنا شده است. عیسی جان خود را برای ما داد: خدا محبت خود را در این خصوص به ما ثابت میکند: در حالی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح برای ما جان سپرد.امّا خدا محبت خود را به ما اینگونه ثابت کرد که وقتی ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد. (رومیان ۵:۸)
کیست که ما را از محبت مسیح جدا سازد؟ سختی یا فشار یا آزار یا قحطی یا عریانی یا خطر یا شمشیر؟ چنانکه نوشته شده است: «ما همۀ روز، بهخاطر تو به کام مرگ میرویم و همچون گوسفندان کُشتاری شمرده میشویم.” در همۀ این امور ما برتر از پیروزمندانیم، به واسطۀ او که ما را محبت کرد.زیرا یقین دارم که نه مرگ و نه زندگی، نه فرشتگان و نه ریاستها، نه چیزهای حال و نه چیزهای آینده، نه هیچ قدرتی، و نه بلندی و نه پستی، و نه هیچ چیز دیگر در تمامی خلقت، قادر نخواهد بود ما را از محبت خدا که در خداوند ما مسیحْ عیسی است، جدا سازد.
در رومیان ۸:۳۵-۳۹ میبینیم که وقتی محبت بیقید و شرط مسیح را تجربه کنیم هیچ چیز نمیتواند ما را از ﺁن جدا سازد. و همان طور که محبت مسیح را میپذیریم، میﺁموزیم که همچون او محبت کنیم و این محبت را به دیگران ابراز کنیم.
تجربه ﺁزادی
همچون دانستن محبت خدا، هیچ چیز به هیچ وجه با ﺁزادیای که فرزند خدا هنگام رهایی از عذاب گناه، احساس گناه و شرم ناشی از گناه تجربه میکند، قابل مقایسه نیست. رومیان ۸:۲ میگوید: و چون تو از ﺁن او هستی، روح حیاتبخش تو را از قدرت گناه که منجر به مرگ میشود، ﺁزاد ساخته است.”زیرا در مسیحْ عیسی، قانونِ روحِ حیاتْ مرا از قانون گناه و مرگ آزاد کرد؛” در لحظهٔ نجات، گناهان ما بخشیده میشود همچنان که کلام خدا را میخوانیم و اجازه میدهیم روحالقدس در دلمان عمل کند، روزبهروز از قدرت گناه ﺁزاد میشویم.
همچنین نه تنها از طریق بخشش گناه، بلکه با ﺁزادی از قید گناه، بخشش دیگران را نیز میﺁموزیم. همان طور که از خشم و تلخی و خشم میگذریم، زنجیرهایی که ما را اسیر میساخت، از طریق اعمال مغفرت و بخشش ما شکسته میشود. در یوحنا ۸:۳۶ ﺁمده است: “پس اگر پسر شما را ﺁزاد کند، در واقع ﺁزاد خواهید بود.”
شادی و صلح پایدار را تجربه کنید
ﺁزادیای که ما در مسیح تجربه میکنیم شادی ابدی و صلح پایدار به همراه دارد. ۱پطرس ۱:۸-۹ میگوید: و اگر او را الان نمیبینید، به او ایمان میﺁورید و از شادیای بینظیر و پر از جلال پر میشوید، زیرا هدف ایمان و نجات جانهای خود را یافتهاید.”
وقتی محبت و بخشش خدا را تجربه میکنیم، مسیح کانون شادی ما قرار میگیرد. به نظر ممکن نمیرسد، اما حتی در بحبوحه ﺁزمایشات بزرگ، سرور در اعماق وجودمان حبابی میجوشد و صلحش بر ما قرار میگیرد: “و ﺁرامش خدا که فراتر از درک بشر است، دلها و ذهنهای شما را در مسیح عیسی نگاه خواهد داشت.”
رابطه تجربه
خدا عیسی، تنها پسرش را فرستاد تا ما بتوانیم با او رابطهای صمیمی برقرار کنیم. ۱یوحنا ۴:۹ میگوید: خدا محبت خود را به ما چنین ابراز کرد: او پسر یگانه و یگانه خود را به جهان فرستاد تا ما از طریق او زندگی کنیم.”محبت خدا اینچنین در میان ما آشکار شد که خدا پسر یگانۀ خود را به جهان فرستاد تا به واسطۀ او حیات داشته باشیم.” خدا میخواهد که با ما در دوستی نزدیک ارتباط برقرار کند. او همواره در زندگیمان حضور دارد، ما را تسلی میدهد، قوت میبخشد، گوش میدهد و تعلیم میدهد. او از طریق کلامش با ما صحبت میکند و ما را با روح خود هدایت میکند. عیسی میخواهد نزدیکترین دوست ما باشد.
تجربه اهداف و مقاصد واقعی
ما توسط خدا خلق شدیم افسسیان ۲:۱۰ میگوید: ” زیرا ساختۀ دست خداییم، و در مسیحْ عیسی آفریده شدهایم تا کارهای نیک انجام دهیم، کارهایی که خدا از پیش مهیا کرد تا در آنها گام برداریم.” ما برای پرستش ﺁفریده شدیم. لوئی جیلیو در کتابش، “هوایی که تنفس میکنم، مینویسد، “پرستش فعالیت روح انسان است.” عمیقترین فریاد دلمان شناخت و پرستش خداست. وقتی رابطهمان را با خدا تقویت میکنیم، او ما را از طریق روحالقدس خود به شخصی که ﺁفریده شدهایم تبدیل میکند. همچنین با همراهی کلام خدا ، عطایایی را که خدا در ما قرار داده است، به کار میگیریم و در خود پرورش میدهیم. وقتی در اهداف و نقشههایی گام برمیداریم که خدا برای ما طراحی کرده است یا ما را برای ﺁنها طراحی کرده است، میتوانیم به طور کامل از لحاظ روحانی و بالقوه تحقق یابیم. هیچ دستاورد زمینی در مقایسه با این تجربه نیست.