۱) درسهای عملی و کاربردی داشته باشد.
در گروههای کوچک کاربرد تعالیم در زندگی فردی، اجتماعی و روحانی نقش بسیار مهمی دارند. اگر چه تعلیم آموزههای کلیسا و اصول اعتقادی مهم هستند و باید از رسوخ تعالیم غلط و بدعتها هم جلوگیری کرد، اما نباید این جلسات را به بحث حول ایدههای ذهنی و انتزاعی محدود کرد. این روش در کلاسهای تعلیمی کلیسا نقش برجستهتری دارند. اما در گروه یا کلیسای خانگی، تعالیم شکل عینیتری یافته و در قالب درسهای عملی و کاربردی ارائه میشوند. به این ترتیب محتوای جلسات ارتباط مستقیمی با زندگی روحانی و اجتماعی شرکتکنندگان دارد.
۲) بر دانش و شناخت شرکت کنندگان نیز بیفزاید.
تاکید بر جنبههای کاربردی و عملی در گروههای خانگی به این معنا نیست که آن را رقیق و یا کم محتوا کنیم. نباید از چاله خود را به چاه انداخت. لحظهای را تصور کنید که از یک جلسه خانگی بیرون آمده و احساس میکنید آنجا چیز تازهای آموختهاید؛ بر دانش شما اضافه شده و کلام خدا را عمیقتر میفهمید و از درک سطحی آن فراتر رفتهاید. به عنوان مثال، با مطالعۀ ”خوشا به حالهای مسیح“، از خواندن سطحی آن فراتر رفته و میتوانید ارتباط آن را با زندگی خود بهتر بفهمید. کلام خدا برای شما خاصیت ”زنده بودن“ پیدا کرده است. آیا در چنین شرایطی احساس نمیکنید که جلسۀ مفیدی داشتهاید؟
۳) ما به نیاز معرفتی خود بیشتر آگاه شده و آن را پنهان نمیکنیم.
شما بحرالعلوم نیستید! هیچ کس همه چیز را نمیداند. همه ما در حال یادگیری هستیم و حتی بزرگترین دانشمندان کتابمقدس نیاز خود به یادگیری بیشتر را انکار نمیکنند. آن مثال معروف را به یاد داشته باشید که: «درخت هر چه پربارتر باشد، شاخههایش خمیدهتر است». اگر به عنوان رهبر یک گروه خدمت میکنید، از اعتراف به ندانستن نترسید. اگر مطلبی برای شما کاملاً روشن نیست و یا در مورد آن مطالعۀ کافی ندارید، خیلی صادقانه اعتراف کنید: ”نمیدانم“. در موارد بسیاری پیش آمده که به شنوندگان خودم گفتهام ”ببخشید! من در این مورد اطلاع کافی ندارم. اگر الان اظهار نظر کنم، از سر آگاهی نخواهد بود. اجازه بدهید مطالعۀ بیشتری در اینباره داشته باشم و هفته دیگر پاسخ شما را بیاورم». مطمئن باشید چنین اعترافی از قدر و منزلت شما نخواهد کاست و شاید حتی بر آن بیافزاید. اول اینکه شنوندگان شما به پاسخهای دیگرتان اعتماد بیشتری خواهند کرد. و سپس اینکه، خودتان هم فرصت مطالعۀ بیشتر خواهید داشت تا کلام خدا را بهتر شناخته و در بنای خود و کلیسا موثرتر عمل کنید.
۴) پرسش و پاسخ زنده جریان دارد.
«… با کمال حکمت یکدیگر را پند و تعلیم دهید؛…» (کولسیان ۳: ۱۶)
گفت و گو، تبادل نظر و بیان تجربیات شخصی نقطه قوت و برجستهترین ویژگی جلسات کوچکتر است. اگر میخواهید جلسات خانگی به شکست بیانجامد، آنرا به مینیاتور یا نمونۀ کوچکتری از مراسم عبادی در کلیسای بزرگتر تبدیل کنید. گروههای کوچک خانگی شرایط مساعدی را فراهم میآورند تا ایمانداران عطایای خود را بهتر شناخته و یکدیگر را از فیض گوناگون خدا بهرمند سازند. (اول پطرس ۴: ۱۰)
تبدیل موضوع جلسه به محور بحث و تبادل نظر مهارت خاصی میخواهد.
(الف) رهبر با برنامه ریزی قبلی وقت کوتاهی را به معرفی موضوع اختصاص میدهد. (ب) در ادامۀ جلسه پرسشهایی را به میان میآورد که از قبل تدارک دیده تا باب گفت و گو را در مورد آن موضوع باز کند. (ج) او به موضوع احاطه کلی داشته و کنترل بحث را تا رسیدن به نتیجهگیری نهایی هدایت میکند.
پرسشهای مطرح شده در این جلسات باید شرکت کنندگان را تشویق کند تا از تجربه و شناخت خود صحبت کنند. پرسشهایی خیلی کلی، نامشخص، و یا پرسشهایی که تنها به دنبال پاسخی کوتاه (مثل بله یا خیر) هستند، بحث را در نطفه خفه میکنند. به عنوان مثال به جای اینکه بپرسید «آیا ایمان برای مسیحی لازم است؟!» میتوانید بپرسید «معنای ایمان، قبل از مسیحی شدن و بعد از آن چه تفاوتی برای شما داشته؟»، «چه چیزهایی ایمان شما را به مخاطره میاندازد؟»
به علاوه، طرح موضوعاتی بحث انگیز به زنده بودن گفتگو در این جلسات کمک میکنند. برای نمونه چند موضوع را ذکر میکنم:
«آیا میتوان به کتابمقدس اعتماد کرد؟»
«چرا خدا اجازه میدهد درد و رنج وجود داشته باشد؟»
«وسوسه چیست و چگونه با آن برخورد کنیم؟»
«بخشیدن چه قدر در رابطه ما با خدا و شنیده شدن دعاهایمان اهمیت دارد؟»
۵) شرکت کنندگان به تصمیمگیری و تغییر دعوت میشوند.
در پایان یک جلسه خوب مطالعۀ کتابمقدس، شرکتکنندگان خود را با یک تصمیمگیری مواجه میبینند. هدف مطالعه کتابمقدس در گروه یا کلیسای خانگی، در درجه نخست، تغییر و دگرگونی است. کسب دانش، هدف مقدسی است، اما از آن مهمتر دانشی است که تغییر ایجاد میکند. چرا که اگر اجازه ندهیم خدا ما را تغییر داده و به صورت خود بسازد، امکان دارد ما خدا را به صورت خود بسازیم. باید اجازه دهیم کتابمقدس هم ما از ما پرسشگری کند نه فقط ما از کتابمقدس.
مثال: اگر روایت ملاقات مسیح با زکا (لوقا ۱۹: ۱ تا ۱۰) را میخوانیم، نباید فقط به تشریح و تحلیل آن بسنده کنیم. بلکه شنونده باید خود را نیز مخاطب مسیح ببیند. اگر مسیح امروز همین چیزها را از من میخواست، چه پاسخ میدادم؟ اگر موعظه سرکوه مسیح را خواندیم و بررسی کردیم. بخشهای مختلف را تشریح و تفسیر کردیم اما در آخر ندانستیم که «چگونه» شاگرد، مطیع و پیرو مسیح باشیم، حاصلی چندانی نبردهایم.
مسیح همواره یارو پشتیبان شما باشد.