زندگی با ایمان
امّا شخصِ پارسای من
به ایمان یا ”وفاداری“زیست خواهد کرد.
و اگر عقب نشیند،
از او خشنود نخواهم شد. عبرانیان ۱۰:۳۸
یک زندگی درست
یک بار در عهد عتیق و سه بار در عهد جدید به ما گفته شده است که “عادل با ایمان زیست خواهد کرد”. مرد درستکار باید با ایمان زندگی کند، زندگی ای که کاملا به خدا وابسته است. بندهٔ عادل من با ایمان زندگی خواهد کرد، زندگیای که تمام اعتماد ﺁن به پدر بستگی دارد. از طریق ایمان است که یک انسان درستکار زندگی دارد – زندگی وابسته به خداوند. عادلان به حیات خود خواهند پیوست، زندگیای که کاملا به خدا توکل دارد.
حبقوق و رومیان
در حبقوق میبینیم که توکل تزلزلناپذیر به خدا، مهمترین موضوع است. مهم نیست که چه شرایطی و چه دشواریهایی بر زندگی ما تحمیل میشود. در رومیان، مهمترین نکته بر درستکاری است، یعنی بر کسی که به ایمان زیست میکند و کسانی که به خدا ایمان دارند، به راستی مسیح محسوب میشوند.
غلاطیان و عبرانیان
در غلاطیهها تمرکز اصلی بر زندگی است؛ زندگی انسان درستکار که با ایمان زندگی میکند، و ایمان چگونه ما را از لعنت شریعت ﺁزاد میسازد تا با توکل به خدا زندگی کنیم. در عبرانیان، تمرکز اصلی ایمان است، زیرا ایمان، ایمان است که مرد عادل زندگی میکند. زیرا بیایمانی زندگیای را که خدا را خشنود میسازد، غیرممکن میسازد. بیایمان، ممکن نیست که زندگی مسیحی ثمرهٔ عدالت را به بار ﺁورد. بدون ایمان، ظهور عدالت که از ایمان است، غیرممکن است. بدون ایمان، نمیتوانیم بذر کاشتن، تعاقب و درو محصول عدالت را بیابیم.
توکل به خدا
اوه! وقتی نجات یافتیم، مهر عدالت روح بر ما نهاده شد. اما زندگیای با عدالت را فقط میتوان با ایمان – وابستگی به خدا- زنده کرد، و البته ایمان هیچ استحقاقی از ما ندارد، زیرا این همه به فیض خدا است.
زندگی خداپسندانه
زندگی خداپسندانه، زندگی عادلانۀ، زندگیای است که نشانگر وابستگی به خدا است، وابستگی پایدار به فیض خدا در هر حیطه ای از زندگی و زندگی. زندگی عادلانهٔ خدا، زندگیای است که کاملا بر فیض و رئوفانهٔ خدا استوار شده است. اطاعت داوطلبانه از حاکمیت مسیح عزم ما را راسخ میسازد. این یک خواسته است که تمام افتخارات شخصی را به نفع شکوه و جلال او از میان بردارد.
وابستگی کلی
خدا معیارها و معیارهای خود را برای زندگیای خداپسندانه مشخص کرده است؛ یعنی کاملا به او وابسته است، و هنگامی که خدا قوانین خود را تعیین کرده است، هیچ مصالحهای از جانب او صورت نمیگیرد. وقتی ایماندار به وابستگی مطلق به خدا زندگی میکند عدالت محسوب میشود. ما انسانها با اتکا به خود زندگی میکنیم، نه با ایمان بلکه با معیارهای خود زندگی میکنیم.
کل تراست
توکل کامل به خدا ایمان به اوست؛ کلام او را به قولش ایمان داره اما این بیشتر است؛ حتی بیشتر؛ بیشتر – اعتماد به او برای انجام کار درست و بهتر است. ایمان، اعتماد به خدا به فیض بیکران و حکمت بیکران او است تا ﺁنچه برای شما نیکوست، به جا ﺁورید. این کار ممکن است به این معنی باشد که باید بدون درک دلیل ﺁن، دوران سختی را بگذرانیم. این ممکن است به معنی یک فقدان دردناک و بیرحمانه باشد – یا به معنای قتل عام شهرتت باشد. شاید به این معنی باشد که با ﺁیندهای روبرو شویم که توسط عوامل ناشناس ویران میشود. و ایمان به حکمت عظیم خدا اعتماد دارد تا همه چیز را به بهترین نحو به کار گیرد.
ایمان قابل اعتماد
ما درک میکنیم که قدرت خدا در چیست، اما حکمت او با حکمت ما بسیار متفاوت است. ایمان با خانوادهات به او توکل میکند. نیازهای شما؛ سلامت تان؛ شهرتت ایمان به ما وابستگی به او را می ﺁموزد تا ﺁنچه را که بهتر است انجام دهیم – مهم نیست که نتیجه چه خواهد شد.
ایمان با ایوب چنین میگوید: “هر چند هنوز من را می کشد، باید به او اعتماد کنم”. ایمان با پطرس میگوید: “به چه کسی باید برویم، شما کلمات زندگی ابدی را دارید”. ایمان با پولس میگوید: “فیض او کافی است. قدرت او در ضعف من کامل شده است.” حبقوق ابتدا از کلمات اصلاحکنندهای که در دالانهای زمان به کار میرفت استفاده میکرد، و از طریق رومیان ﺁنان را مییافتیم؛ از طریق غلاطیان؛ از طریق عبرانیان.
مرد عادل با ایمان زندگی خواهد کرد
ﺁخرین شهادت
حبقوق ﺁخرین سخنان خود را در کتاب انقلابی و مذهبی خود چنین بیان کرد: “با ﺁنکه درخت انجیر شکوفه نمیکند و انگور بر تاکستانها نیست. حتی اگر محصول زیتون خراب شود، و مزرعهها خوراکی نیافرینند. حتی اگر گله از ﺁغل گوسفند ربوده شود و گلهای در غرفه نباشد، و من در پروردگارم شادمان خواهم بود. من شادی خود را در خدایی که مرا نجات می دهد پیدا خواهم کرد.”